فرار از خانه


درامتداد تاریکی

 

پسر جوان با خشونت و پرخاشگري در يکي از خيابان هاي مشهد به سوي دخترخانمي حمله ور شد و به شدت او را مورد ضرب و جرح قرار داد. گروه گشتي کلانتري نواب مشهد که در همان نزديکي بود بلافاصله وارد عمل شد و اين دختر و پسر جوان را به کلانتري انتقال داد. آن ها به دستور رئيس کلانتري، به دايره اجتماعي معرفي شدند. احمد ۲۶ ساله با لحني خشن اظهار داشت:........

 اين دختر، خواهرم است و مي خواستم آن قدر کتکش بزنم که...احمد ادامه داد: من و خانواده ام تمام سعي خود را کرديم تا خواهرمان خوب و سالم بار بيايد اما او ۳ روز قبل از خانه فرار کرد و پس از چند ساعت تعقيب و مراقبت بالاخره او را پيدا کردم و...در اين لحظه کارشناس مشاوره پليس از دختر ۱۹ ساله خواست تا علت فرارش را از خانه بيان کند.«ساجده» گفت: از کلاس دوم راهنمايي يکي از همکلاسي هايم با دوست برادرم رابطه تلفني برقرار کرد و اين موضوع باعث شد خانواده ام درباره من سخت گيري بيش از حدي به خرج دهند.برادرانم که تعصبي هستند مي گفتند بايد با همکلاسي ات قطع رابطه کني. دختر جوان افزود: آن ها راست مي گفتند و من حرفشان را قبول کردم. اما نمي دانم چرا اين موضوع باعث بدبيني خانواده ام شده بود. يک روز در راه بازگشت از مدرسه، پسري موتورسوار برايم ايجاد مزاحمت کرد. برادرم که از دور شاهد اين ماجرا بود، خيلي سريع وارد عمل شد و آن پسر جوان را مورد ضرب و جرح قرار داد. آن روز همه همسايه ها فهميدند که چرا احمد با آن پسر مزاحم درگير شده است. خانواده ام بعد از اين ماجرا فکر مي کردند اسم من سر زبان همسايه ها افتاده است. به همين دليل سخت گيري هاي خود را بيشتر کردند. ساجده آهي کشيد و گفت: هميشه از بابت تبعيضي که والدينم بين من و برادرانم مي گذاشتند رنج مي بردم و با احساس دلتنگي و افسردگي بزرگ شدم. پدرم و دو برادرم حتي يک لبخند را از من دريغ مي کردند و مادرم نيز مي گفت اين سخت گيري ها لازم است؛ آن ها به خاطر آينده ات اين طوري برخورد مي کنند.در اين شرايط حدود ۲ ماه قبل با برادر يکي از همکلاسي هايم آشنا شدم. شنيدن اين جملات که «تو بهترين هستي» و «دوستت دارم» از زبان اين پسر جوان خيلي برايم جذاب بود و با آن آرام مي گرفتم. من فريب اين پسر جوان را خوردم و اين رابطه به سوءاستفاده ختم شد. براي همين هم از ترس فراري شدم. اي کاش به جاي آن که از زبان پسري نامحرم جمله «دوستت دارم» را بشنوم از زبان پدر و مادر و برادرانم مي شنيدم تا اين مشکلات برايم به وجود نمي آمد.



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





نوشته شده در چهار شنبه 12 آذر 1393برچسب:,ساعت 18:17 توسط بیتا| |


Power By: LoxBlog.Com